امروز قلب عالم و آدم حرای توست
شد خاتم انبیا، محمد
فرشتگان آمده اند، جبرئیل لحظه ها را می شمارد. متنش را از بر است: ((اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الّذی خَلَقَ...)), سنگها و صخره ها بی تابند.
سکوت ((حرا)) دلتنگ شکستن است
امشب اینجا بزمی برقرار است.
زیارت پیامبر اسلام (ص)
به افتخار مردی که سالیان سال همینجا با خدای آسمان و زمین راز می گفت.
قرار است روزنه ای از افق قلبش به سوی جهان باز شود تا نور انباشته اش را به سرتاسر تاریخ بپاشد ابرها امشب به فرمان محمد در می آیند تا هر بوستانی را که جهل و خرافات خشکانده اند شکوفا سازد از نو و دانه های انسانیت که خدا در قلوب آدمیان کاشته را سیراب کند تا برویند و ببالند.
محمد از راه می رسد سکوت حرا پر می شود از موسیقی قدمهای محمد مثل همیشه آسمان را مرور می کند مثل همیشه نیست خبری در راه است...
ناگهان خورشید در نیمه شب حرا طلوع می کند
ندایی می شنود: ((اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الّذی خَلَقَ))...
زیارت پیامبر اسلام (ص)
امروز قلب عالم و آدم حرای توست
این کوه نور شاهد حرف خدای توست
مکه دگر برای بزرگیت کوچک است
فریاد کن رسول که دنیا برای توست
اقرأ باسم ربّک یا ایها الرسول
قران بخوان امین که همین آشنای توست
خورشید و ماه بین دو دست تو دلخوشند
یعنی تمام تکیه عالم عصای توست
بعد از هزار سال دگر میشناسمت
وقتی که جای جای دلم رد پای توست
فریادتان تمام زمین را گرفته است
امروز هر چه میشنوم از صدای توست
شاعر: سید محمد حسین حسینی
باد صبا،
همراز سحرخیزان، همراه برنامه ریزان